Search
Generic filters
Exact matches only
Search in title
Search in content
Search in excerpt
Search in comments
Filter by Custom Post Type

ادوار تجاری و طراحی ظرفیت ( خط تولید- کارخانه- بنگاه)

بازگشت به بلاگ

اشتراک گذاری پست

ادوار تجاری و طراحی ظرفیت ( خط تولید- کارخانه- بنگاه)

بازدیدها: 282

مروری بر مباحث علمی و تئوریک ادوار اقتصادی

در خصوص ادوار تجاری که به ادوار اقتصادی و ادوار کسب و کار نیز معروفند،  کتابها و مقالات زیادی نوشته شده است و نظریه ها و مدلهای فراوانی معرفی شده اند. به نحوی که یک اقتصاد آمریکایی مدعی شده است تنها برای موضوع بحران بزرگ (بحران دهه ۱۹۳۰ آمریکا و کشورهای غربی) بیش از یک میلیون عنوان مقاله و کتاب نوشته شده است.

یکی از شناخته شده ترین نظریه ها و مدلهای ادوار تجاری که تقریبا نو بوده و اواخر دهه ۱۹۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ بسط داده شده است و از مفاهیم و تکنیک های مدرنی نیز استفاده می کند، نظریه ادوار واقعی کسب و کار RBC است. این نظریه بر مسئله تاثیر شوکهای تکنولوژیک بر پیدایش و قدرت ادوار تجاری تاکید دارد. البته شوک تکنولوژیک در این نظریه مفهوم نسبتاً گسترده ای دارد و تنها به مباحث فناوری مربوط نمی شود و ممکن است شرایط آب و هوا و حتی کیفیت حکومت را در بر گیرد. اما به هر حال این مدل یک مدل نئوکلاسیک است و با مدلهای کینزی و نئوکینزی که بر مسائلی نظیر تسویه بازارها تاکید دارند، متفاوت است.

البته بخشی از تئوری های ادوار تجاری که به تئوری های رکودی معروفند، اعتقاد دارند، سیستم اقتصادی ذاتا تمایل به رکود دارد و ریشه این تمایل به رکود در دو مفهوم بنیادی اقتصاد یعنی کمیابی منابع و نامحدود بودن خواسته ها است که البته ناهمگنی منابع و خواسته ها نیز آن را تشدید می کند و برای غلبه بر این تمایل باید جامعه بشری مدام در حال پیشرفت تکنولوژیک باشد و این پیشرفت بر سرعت افزایش خواسته ها و افزایش کمیابی غلبه داشته باشد. در واقع شوک مثبت و مداوم تکنولوژی علاج رکود قلمداد می شود. این سبک نگرش به ادوار اقتصادی در قرن نوزدهم رواج داشته است. اما در قرن بیستم نیز می توان رد پای چنین تفکری را در متون اقتصاد توسعه به وفور پیدا کرد.

در کنار بحث شوک تکنولوژی، خود تکنولوژی هم در برخی از نظریه ها، به عنوان علت ادوار تجاری مطرح شده است. تکنولوژی در بعد کلان اقتصادی شامل موارد متعددی است که سایز بنگاهها یکی از آن موارد می باشد. در بحران اقتصادی ۲۰۰۸ یکی از دلایلی که برای بروز رکود و عمیق بودن آن عنوان شد، افزایش غیر معمول و بیش از اندازه سایر بنگاهها بود. برخی اقتصاد دانان معتقد بودند، در بحرانهای قبلی بین ۱۹۳۰ و ۲۰۰۸، اغلب بنگاهها برای فرار از زیانهای شرایط بحران و یا استفاده از فرصتهای شرایط بحران، دست به ادغام از طرق مختلف ( خرید، ادغام و…) زده اند و همین امر باعث شده است، بنگاهها نسبت به حجم کلی اقتصاد بسیار بزرگ شوند و در نتیجه اقتصاد انعطاف پذیری کلی خودش را از دست داده و شبیه یک اقتصاد متمرکزعمل نماید و مزیت های اقتصاد بازار از دست برود.

این مطلب نشان می دهد که در طراحی ظرفیت بنگاهها و واحدها چقدر باید ظرافیت به خرج داد. شاید در بعد مربوط به طراحی واحدهای تولیدی که یک مسئله اقتصادی- مهندسی است، مسئله تا حدودی جا افتاده و حل شده باشد ولی در بعد خود بنگاه که جنبه اقتصادی و مالی دارد، مسئله زیاد جا افتاده به نظر نمی- رسد. چون موضوع اندازه در سطح کارخانه بیشتر فیزیکی و فنی است ولی در بعد بنگاه، بحثی مالی و مدیریتی و سازمانی است.

ادوار اقتصادی در ایران

کشور ما به دلایلی چند در دورانی طولانی دچار مشکل اندازه بهینه بنگاه بوده است. اقتصاد دولتی در سالهای بعد از ۱۳۳۰ و اقتصاد فئودالی در سالهای قبل از آن همواره باعث شده است که ابعاد بنگاههای ایرانی بسیار بزرگ یا بسیار کوچک باشند. در دوران سازندگی به تاسی از جمله مدیریتی «کوچک زیباست» کوچک سازی الگو قرار گرفت ولی به زودی به تبعیت از جریان های بین المللی کسب و کار و با روحیه خاص نظامی- دولتی که در ایران عمومیت دارد، مجدد بزرگ سازی واحدها مد نظر قرار گرفت. دو عامل اقتصادی و حقوقی نیز تقویت کننده این جریانات بوده اند. یکی نرخ بهره واقعی پایین و نیز وجود بازارهای بهره موازی که باعث می شود، به صورت غیر اقتصادی  و صرفاً متکی به رانت، ابعاد بزرگ تر بنگاه توجیه شود. دیگری مسئله غفلت شده صرفه های انحصار است. منافعی که بنگاه از بزرگ بودن بدست می آورد، متفاوت و بیشتر از منافع جامعه است. جامعه صرفاً از صرفه های مقیاس بهره مند می شود در حالی که بنگاه هم از صرفه های بنگاه و هم از صرفه های انحصار ( که با این صراحت به ندرت در ادبیات اقتصادی از آن یاد شده است) بهره مند می شود. بر اساس تحلیلهای اقتصادی موجود انحصارگر کمتر از بنگاه رقابتی استخدام و تولید می نماید و گران تر از بنگاه رقابتی می فروشد. بنابراین یکی از دلایل بروز رکود و خصوصا رکود تورمی می تواند انحصار در اقتصاد باشد. در کنار آن یکی از تاکتیک های رایج انحصار گران برای حفظ انحصار خود، ایجاد اضافه ظرفیت می باشد. این اضافه ظرفیت خود ساخته می تواند بهانه ای برای اقدامات دیگری مانند ممانعت از واردات محصول مشابه، ممانعت از صادرات مواد اولیه و واسطه مورد نیاز، و حتی ممانعت از ایجاد واحدهای صنعتی جدیدی باشد که احتمالا از تکنولوژی جدیدتر و بهتر استفاده خواهند کرد.  

فواید طراحی ظرفیت بر اساس ادوار اقتصادی

طراحی  درست سایز بنگاه و برداشت درست از سایز بنگاه می تواند، در موارد ذیل مفید و موثر باشد:

۱-  در ارائه طرح درست برای انتخاب استراتژی رشد یا تقسیم سود نیز مفید واقع شود. شرکتی که هنوز به سایز مناسب دست نیافته است، همچنان به پذیره نویسی و نیز افزایش سرمایه از محل آورده سهامداران یا سود انباشته علاقه مند خواهد بود. اگر صنعت فعلی جا داشته باشد، ممکن است، کارخانه های جدید یا کارخانه بزرگتری با تکنولوژی جدیدتر احداث نماید و اگر این طور نباشد اما بنگاه توان چند حرفه ای شدن داشته باشد و یا بتواند در افق مقبول و معقول چنین توانی ایجاد نماید، ممکن است، در صنعت متفاوتی سرمایه گذاری نماید.

۲- همچنین این مسئله می تواند، نحوه سرمایه گذاری در سایر داراییها خصوصاً دو دسته دارایی عمده اوراق بدهی یا اوراق باقیمانده مشخص کند. وقتی که شما به سایز مناسب بنگاه دست یافته اید، بهتر است که دیگر بیشتر بر اوراق بدهی و کمتر بر اوراق باقی مانده، سرمایه گذاری نمایید. این نکته خیلی ظریف است زیرا در دوران رکود ها و بحران انتظارات به نحوی است که بنگاه، سایز کوچکتر خود را مناسب و یا حداقل مرجح تشخیص داده و بنابراین تمایل برای وامگیری کاهش و تمایل برای وامدهی افزایش می یابد البته این تمایل لزوماً در دوره رکود رخ نمی دهد بلکه ممکن است، در دوران رونق نیز رخ دهد. کشورهایی که این تمایل در رونق برای آنها رخ دهد احتمالا تمایل برای صدور سرمایه مالی و حضور در بازارهای مالی بین المللی خواهند داشت. سرمایه گذاری در اوراق باقی مانده هم محتمل خواهد بود اما نه از نوع بلوک مدیریتی بلکه به صورت سهامدار خرد. 

۳- می تواند قابلیت بنگاه را برای مقابله با بحرانهای اقتصادی و شرایط رکود و تورم بهبود بخشد، کالاها در طبقات مختلفی قرار دارند، کالاهای تند مصرف، کالاهای ویترینی، کالاهای لوکس، پست، ضروری و … که هر کدام از این طبقه بندی ها از دیدگاه مختلفی مانند واکنش به تغییرات قیمت، واکنش به تغییرات درآمد، رفتارهای خرید صرف کننده، قابلیت نگهداری، نحوه استفاده کالا از نظر مشترک و گروهی یا فردی و..انجام شده است. طبیعی است که بازارهای هر کدام از این گروههای کالایی در دورانهای رونق- اوج- رکود و بحران رفتار متفاوتی از خود بروز دهد و یک طراح ظرفیت کارخانه و یک طراح ابعاد بنگاه، در مسیر راهبردی خود باید به این رفتارها، زمان واکنش بازار هر کالا به هر تغییر روندی و ابعاد بازار و واحد اقتصادی مربوطه و نیز قدرت و طول دوره اقتصادی ( رونق- اوج- رکود یا بحران) توجه نماید و بر اساس آن اقدام به طراحی ظرفیت واحدها و ابعاد بنگاه ( اندازه واحدها یا صرفه های مقیاس  و ترکیب آنها یا صرفه های دامنه) اقدام نماید. اقتصادی که در طراحی واحدهای اقتصادی و بنگاههای آن چنین ظرافتی به کار نرفته باشد. ادوار تجاری در آن شدید تر و ناگوار تر خواهد بود

یکی از نکاتی که این مقاله  از وبسایت اکونوایزر سعی نموده بر آن تاکید نماید، داشتن دید بلند مدت در طراحی ظرفیت بنگاهها و واحدهاست و تاکید بر اینکه بنگاهها از خط رگرسیون و روند و شاخص ها آماری مربوطه به جای برخی شاخصهای نقطه ای جهت طراحی ظرفیت استفاده نمایند.

2+

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بازگشت به بلاگ